«شرح الف خمیده» حالمان را خوب میکند
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۵۹۶۸۶
لیلا مهدوی، نویسنده «شرح الف خمیده»:
اولین روایتنویسی من
در مورد ادبیات آیینی، احساس میکنیم که نویسنده و محتوا، خودشان همدیگر را پیدا میکنند. نمیدانم چه شد که این کتاب را نوشتم. پیشنهاد آقای آذرباد از انتشارات کتابستان این بود که قصه فدک را در قالب رمان بنویسیم. به نظر من فدک برای نوشتن رمان، کمبودهایی داشت و بنا شد روایت حضرتزهرا(س) را بنویسم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حس و حال تاریخی در نثر رایج
تحقیق این کتاب حدود چهار ماه زمان برد و بارها ما به فرم فکر کردیم و تغییر کرد. زاویهدیدها هم تغییرات زیادی داشت. از اول مهرماه امسال، کتاب از فصل اولش شروع شد و دیگر توقفی نداشت و با روایت جدیدی پیشرفت و من راوی اولشخص معصوم را انتخاب کردم. در مورد زبان روایی، دو رویکرد وجود دارد؛ زبان روایی مطابق با عصر حاضر یا زبان روایی تاریخی. استفاده از زبان روایت تاریخی خیلی سخت است اما حسوحال تاریخی بخشیدن به نثر رایج، کار را خواندنی میکند و ما هم این مدل را انتخاب کردم. من سعی کردم کمی حسوحال زبان کتاب را به یک نوشته تاریخی نزدیک کنم.
مسعود آذرباد، ویراستار داستانی:
انگار خودمان در آنجا حضور داریم
وقتی در مورد ساحت قدسی صحبت میکنیم، نزدیکشدن به آن راحت نیست. ما خواستیم روایت جامعی از حضرت داشته باشیم و درعینحال میخواستیم از تولد تا شهادت باشد و خیلی جاها نمیشود خیلی از حرفها را زد. تعدد راویان کتاب بههمینخاطر است که ما فرصت داشته باشیم تا فضا را برای مخاطبانمان دور از دسترس نکنیم و کشش آنها را هم در نظر بگیریم. چیزی که مهم است اینکه ما این مجموعه روایات را به نحوی زنده کنیم که انگار خودمان در آنجا حضور داریم. معمولا در روایات به اجزا اشاره نمیکنند و درعینحال باید به نحوی این جزئیات را در روایت آورد که دچار تخیلات نشود.
توقع مخاطب ما بالا رفته و به برکت انقلاب، توجه ویژهای به ادبیات آیینی میشود و الان از منظر جزئیات تاریخی، صرف اینکه فقط دادههای تاریخی را ارائه کنیم و تحلیل نکنیم، به درد مخاطب نمیخورد. هم کتاب «داستان فاطمه» و هم کتاب «شرح الف خمیده» این فضاها را دارند و تحلیلهایی ارائه میدهند.
محمود جوانبخت، نویسنده و منتقد ادبی:
این کتابها از جنس ادبیات ارادت است
این کتابها از جنس ادبیات ارادت است و احتمالا هیچ بچهشیعهای نباشد که اهل قلم و هنر باشد و دلش نخواهد ارادتش را براساس هنری که دارد به ائمه نشان ندهد. در همین جمع، آقای امیریان که طنزنویس است، کتابی درباره حضرتعباس(ع) دارد و همچنین کتابی درباره قنبر، خادم مولا علی(ع) نوشته است. ادبیات ارادت، نامکرر است و اینگونه نیست که چون ما سرگذشت و زندگی این حضرات را میدانیم، تمام بشود و برود؛ بلکه نامکرر است و از جنس روضههایی است که هر هفته تکرار میشود اما تکراری نیست.
ادبیات تعلیمی
اشتیاق بچهشیعهها به این حضرات تمامی ندارد و به همین دلیل نمیشود خیلی از فرم و ادبیات مدرن در این حوزه صحبت کنیم. برای مردم مسلمان و مشخصا جامعه ایرانی که کتابخوان است صحبت میکنیم و این آثار، از ابتدا و از همان قرون نخست هم بوده و چنین آثاری از باب ارادت خلق میشد. در اینجا ادبیات تعلیمی هم داریم. مثلا شهید مطهری که استاد فلسفه بوده خودش را در حد کتابی مثل داستان راستان میآورد تا ما را آموزش دهد. من خودم هم داستانی درباره عبدا...بنعفیف نوشتم که کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان آن را منتشر کرد. قصه عبدا...بنعفیف در «داستان راستان» در جان من نشسته بود و باعث شد آن داستان را بنویسم. لذا این کتابها از جنس ادبیات تعلیمی است.
گفتوگو درباره ادبیات آیینی خیلی کم است
در اشعار و مراثی اباعبدا...(ع) و روضهها و شعرهایی که برای نوحهها سروده میشود، مطالبی وجود دارد که به آن «زبانحال» میگویند. امر واقع را مورخین در تاریخ مینویسند اما امرهای شدنی هم هستند که شاید اتفاق افتاده باشند و شاید هم اتفاق نیفتاده باشند. به گمان من ادبیات اجازه دارد وارد این حوزه بشود مگر اینکه وهنی اتفاق بیفتد که حدود آن هم باید روشن شود. متاسفانه برخلاف آنکه فضای ادبیات آیینی رونق دارد اما گفتوگو درباره آن خیلی کم است. ما کمتر گفتوگو میکنیم تا مرزها مشخص شود. طبیعتا داستان نیاز به فضا و شخصیت و حادثه و رنگ و جغرافیا دارد و باید در ادبیات آیینی دراینباره گفتوگو کنیم. همیشه هم بین اهالی ادبیات و اهالی تاریخ اختلافنظرهایی هست.
«شرح الف خمیده» حالمان را خوب میکند
در «شرح الف خمیده» نویسنده تلاش کرده دوربینش را در جای درستی بکارد و سه راوی را انتخاب کرده است. من برخی روایتهای این کتاب را نشنیده بودم، ازجمله رهن گذاشتن چادر حضرتزهرا(س) نزد یهودی. لذا کتاب ناگفتهها یا کمترشنیدههایی دارد و باید به نویسنده، ویراستار و ناشر این کتاب، دستمریزاد گفت. این کتاب در ما شوق ایجاد و حالمان را خوب میکند. انسان نیاز به احساس دارد که یکی از آنها ابراز محبت به آدمهایی است که خیلی از ما بالاتر هستند و به آنها اعتقاد داریم. همه فرهنگها و ملل از این شخصیتها و قدیسها دارند که کمک میکنند حالمان خوب شود و زندگیمان را کمی روتوش کنیم. کار قبلی خانم مهدویان با نام «نشان حسن» هم انصافا کتاب خوبی بود. علاوه بر نثر خوب، کار بدیعی بود و وارد عرصهای شده بودند که اطلاعات کمی از آن بزرگواران داریم.
نویسنده نوپا، مشقهایش را جای دیگری بنویسد
یکی از دوستان درباره یکی از امامان روایتی نوشته بود و استاد غفارزادگان میگفت، تو هم یک بار دیگر این امام محترممان را به شهادت رساندی. نویسندههای تازهکار باید ادبیات را یاد بگیرند و بعد وارد عرصه ادبیات آیینی بشوند. اینجا عرصه آزمون و خطا نیست. مرحوم نادر ابراهیمی میگوید: کسانی که به امدادگری میروند و آموزش تزریقات میبینند، ابتدا آنها را به بخش اطفال میفرستند که اگر خطایی شد، هزینهاش کمتر باشد. در ادبیات ما هم هر کسی میخواهد نویسنده بشود وارد عرصه ادبیات کودک و نوجوان میشود، در حالی که این کار خیلی سختتر است. ادبیات آیینی هم کار سختی است. نویسنده نوپا باید مشقهایش را جای دیگری بنویسد. وظیفه دیگر این نویسندگان، تسلط بر تاریخ است.
حجتالاسلام علیرضا نظریخرم، نویسنده کتاب «داستان فاطمه»
مطالبی که قبلا نشنیدهاید
تحقیقات من در کتاب «موسوعه الامامه فی نصوص اهل السنه» یعنی دائره المعارف امامان شیعه در منابع اهل سنت که تا قرن هشتم آمده است، من را به نوشتن این کتاب تشویق کرد. از جلد بیست و یکم تا بیست و پنجم درباره حضرت زهرا(س) است و مطالب بسیار خواندنی دارد و با مطالبی روبهرو میشوید که قبلا نشنیدهاید.
دکتر زهره اهوارکی، ویراستار و مشاور کتاب «داستان فاطمه»
اهمیت کتاب در استفاده از منابع اهل سنت
داستان حضرت فاطمه برای خود من خیلی مهم بود، چون در مجامع علمی به مواردی برخورده بودم که در نحوه شهادت حضرت زهرا(س) تشکیک میکردند. استاد تاریخ اسلامی داشتم که شهادت حضرت را رد میکرد. ما 25شاگرد هم در طول ترم نتوانستیم این موضوع را ثابت کنیم. این مسأله وجود دارد اما جالب است که حاجآقا نظریخرم از منابع اهل سنت استفاده کردهاند و وقتی جزء به جزء نقل میکند، بهراحتی میشود آن را اثبات کرد. این کتاب از این نظر خیلی مهم است که از منابع اهل سنت استفاده کرده است. این کتاب دو ویژگی دارد که یکی از آنها مستند بودن است. نویسنده مقید بوده که از ابتدا تا قرن هشتم استفاده کند. مورد دوم این است که سعی کردهاند نگارش شیرین و سادهای داشته باشند که عموم مخاطبان را به خود، جذب کند. من حتی دیدهام دانشآموز چهارم دبستان هم این کتاب را میخواند و بهره میبرد.
منبع: ضمیمه قفسه کتاب روزنامه جامجم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: کتاب حال خوب فاطمی ادبیات آیینی حضرت زهرا س منابع اهل گفت وگو حال مان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۵۹۶۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رجوع و روایت آتش بلاگری و سلبریتی شدن در روابط زن و شوهری
نمایش «رجوع» این روزها در تهران روی صحنه میرود تا به اختلافات متداولِ این روزها در روابط بین زن و شوهرها بپردازد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، داستانها و ماجراهای مربوط به روابط زن و شوهری همیشه دستمایه ساخت آثار نمایشی بوده است. از فیلمهای «همسر»، «آتش بس»، «توفیق اجباری» تا نمایشهای «بازیگر و زنش»، «تن شوری» و ... هنرمندان را به سمت خلق آثاری با این موضوعِ همیشه جذاب سوق داده است.
جذابیت همیشگی این سوژه باعث شده پدید آورندگانِ تئاترِ «رجوع» نیز به سمت تولید اثری نمایشی با موضوعِ روابط زن و شوهری بروند. رجوع به قلم کیمیا خلج و کارگردانی سعید حشمتی در قالب اپیزودهای مشابه به چالشهای زندگی زناشویی میپردازد. روایت داستان در بستر دادگاه، اندکی کلیشهای و تکراری به نظر میرسد. اگر از این زاویه به دادگاه نگاه کنیم که عموماً ارجاع به دادگاه و قاضی آخرین راهکار برای حل بحرانها باشد پس باید این اشکال را متوجه نویسندهی نمایش «رجوع» دانست که هیچ فرصتی را برای سازش بین زوجین قائل نبوده و صدور حکم قضایی را فصل الخطاب قرار داده است.
کلنل دست به دامن عارف شد / نازنین بیاتی انتخاب مناسبی بود؟البته در نمایش اشاراتی به فرصت دادگاه برای ایجاد سازش بین زوجین برای تفکر و تأمل بیشتر شده اما این اقدام نویسنده ناکافی به نظر میرسد و شاید اگر به جای فضای دادگاه، اتفاقات نمایش در حضور شخص دیگری مانند یک مشاور خانواده رخ میداد، فرجام مثبت و امیدوار کنندهتری برای کاراکترهای نمایش قابل تصور بود.
اپیزود نخست این نمایش روایت زن و شوهری بود که اختلافاتشان مربوط به استقلال زن و زیباییهای ظاهری بود.
در «رجوع» دیالوگها چکشی و پینگ پونگی است و نویسنده به خوبی موفق به ایجاد بده بستانها در نمایشنامه شده است. داستان زندگی کاراکترها به شکل صحیحی پرداخت و روایت شده و نویسنده به شناخت درستی از کاراکترهای نمایشش رسیده است. در هر اپیزود تفاوت کاراکترها به وضوح قابل دریافت است و نویسنده در نگارش آنها خلاق و پویاست.
اما نکته مهمی که در مورد متن وجود دارد نوع نگارش آن است. اخیراً در بسیاری از آثار، نویسندگان را نمیتوان مؤلف محسوب کرد. مؤلفی که ایده دارد، مشق میدهد، درس میدهد و شاید راهی نشان میدهد و....
اپیزود دوم؛روایت کارگردانی بود که به عنوان یک سلبریتی، در عین ازدواج با همسری روستایی، ارتباطاتی موازی داشت و همین موضوع موجب اختلافات شدید بین او و همسرش شده بود.
بخش زیادی از نویسندگان نسل جدید روایتهایی گزارش گونه دارند. روایتهایی که گویی تنها برای صرفا جهت اطلاعِ مخاطب نوشته شدهاند یا اینکه گویی یک گزارش خبری هستند تا یک نمایشنامه با هدفی والا و نتیجهگیری که به کارِ زندگیِ مخاطب بیاید.
البته که در بسیاری از آثار خبری، خبرنگاران نتیجه گرا و هدفمند هستند و تنها صرفاً راوی یک رویداد نیستند؛ بلکه موجب ایجاد چالشهای جدی میشوند. اما در «رجوع» نویسنده فقط «گزارشگر» است. گزارشگری که گزارش میدهد؛ در بطن جامعه خانوادههایی هستند که شرایط ویژه و متفاوتی بر زندگی آنها حاکم است.
کیمیا خلج با نوشتنِ متن «رجوع» فقط به مخاطب خبر میدهد و مخابرهگر یک اتفاق است؛ البته که همین هم ارزشمند است. اما نباید فراموش کنیم که نویسندهی این نمایشنامه راهکار ندارد، ایده ندارد و هدایت گر نیست.
شاید به همین علت است که به رغم هدایت صحیح و خوب بازیگران توسط کارگردان، حس و حال تماشای یک اثر تئاتری ویژه به مخاطب منتقل نمیشود.
اپیزود سوم مربوط به زن و شوهری بود که تفاوتهای اعتقادی و فرهنگی عمیقی با همدیگر داشتند و همین مسئله اختلافات شدیدی بین آنها ایجاد کرده بود.
اساساً در شرایط مشابه هیچ راهی برای به چالش کشیده شدن خلاقیت کارگردان وجود ندارد و یا حداقل بیننده تلاشی برای خلق یک اثر بصری ویژه از کارگردان را شاهد نیست. آفتی که گریبان برخی یا شاید بسیاری از آثارِ این روزهای تئاتر ایران را گرفته است.
کارگردانان در آثار مشابه و این نمایش، به «صندلیسم!» دچار شدهاند. آفتی عجیب که با اسم رمز «مینی مال» و فقط با چیدن چند صندلی ساده در صحنه روز به روز در حال نفوذ در جان تئاتر است. هر کدام از کارگردانان هم دلایل خاصی را برای انتخاب این سبک کاری دارند که غالباً چندان منطقی به نظر نمیرسد. اجرای «صندلیسم» هرچه هست نه تنها تئاتر محسوب نمیشود بلکه شاید در چهارچوب یک اثر رادیویی ویژه هم گنجانده نشود.
البته که نمایش «رجوع» با وجود اینکه صحنهای خالی دارد و تنها به چند صندلی روی صحنه پناه برده، اما تلاش کرده تا جنبههای نمایشی و تصویری هم در کار باشد تا اثر صرفا به یک نمایش رادیویی تبدیل نشود.
اپیزود چهارم این نمایش به روایت خانوادهای اختصاص داشت که زنِ خانواده در فضای مجازی بلاگر بود و همین مسئله پایه و اساس اختلافاتِ شدیدی شده بود.
رفتن سراغ موضوعهای اجتماعی که در دل جامعه و در میان مردم جاری هستند و هر کدام از ما بارها و بارها در اطرافمان آنها را دیدهایم، بسیار ارزشمند است. پرداختن به این موضوعها حتی اگر بدون ارائهی راهِ چاره یا راهی تازه باشد، با زدنِ تلنگرهایی هرچند کوچک به مخاطب، میتوانند اثرگذار باشند.
منصفانه نیست اگر از بازی خوب بازیگران (رجوع) سخن نگوییم. از اپیزود اول تا آخرین اپیزود که با بازی شیرین و دقیقِ افشین سنگ چاپ مواجه میشویم، همه بازیگران بسیار دقیق و حساب شده ایفای نقش میکنند و این نکتهای است که به واسطه آن نمیشود از نقش ویژه کارگردان چشم پوشی کرد.
در پایان باید گفت علیرغم کاستیهایی که در نمایش «رجوع» به چشم میخورد، اما این اثر ارزش یک بار دیدن را دارد.
توضیحات نمایش:
رجوع
نویسنده: کیمیاخلج
کارگردان: سعیدحشمتی
بازیگران:
نیما هاشمی سرشت، الهام احمدی، میثاق جمشیدی، پریسا علی نیا، کیمیا خلج، هومن بنایی، روناک برخوردار، فاطمه توانا، محمد روشنفکر و افشین سنگ چاپ
-------------------------
نوشته: هبت اله یگانه
-------------------------
انتهای پیام/